معنای معدن

minecraft - معنی در دیکشنری آبادیس

معنای من و کرافت به معنای سازه که میشه سازهٔ من، یه جورایی هم به معنای معدن چی هستش یه بازیه پر طرفدار. توسط موجانگ ساخته شده. دنیای مکعب ها. . . میتونیم تو این بازی خونه بسازیم و مهارت خونه ...

آخرین وضعیت معادن آذربایجان شرقی/ سهم استان از ...

عضو هیئت مدیره خانه معدن آذربایجان شرقی گفت: صحبت‌هایی از خیلی وقت پیش انجام می‌شود که معدن مس سونگون متعلق به خود آذربایجان شود، ولی در عمل شاهد هیچگونه عملکردی نیستیم؛ تحقق این امر نیازمند یک حرکت هوشمندانه و در عین ...

معنی معدن | لغت‌نامه دهخدا

معدن . [ م َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بارمعدن است که در بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع است و 1232 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ). جست‌وجوی معدن در واژه‌نامه‌های دیگر نگارش معنی دیگر ...

معنی و ترجمه "معدن" به انگلیسی

ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی "معدن" عبارت است از mine, ore, mineral. عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی "معدن" هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل انگلیسی آنها ...

اصطلاحات تخصصی مهندسی معدن | ترجمه البرز

دیکشنری آنلاین مهندسی معدن دیکشنری آنلاین معدن با همت گروه مترجمان مهندسی معدن ایجاد شده است. این دیکشنری شامل لغات و اصطلاحات تخصصی گرایش های فرآوری مواد معدنی، استخراج معدن، اکتشاف معدن و مکانیک سنگ، می گردد.

معنی بیجاده | لغت‌نامه دهخدا

معنی واژهٔ بیجاده در لغت‌نامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یاب بیجاده . [ دَ / دِ ] (اِ) نوعیست از جوهر. طبیعت وی گرم و خشک و معدنش کوههای مشرق و کهربا و کاه ربای است و معنی ترکیبی بیجاده بی راه است چه جاده بتازی ...

معنی و ترجمه "معدن شناسی" به انگلیسی

ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی "معدن شناسی" عبارت است از mineralogy. عبارت های فارسی دیگر که معادل یا مشابه عبارت فارسی "معدن شناسی" هستند و یا کلمات این عبارت را دارند نیز در ذیل به همراه معادل ...

گرکان - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

گرکان از دو بخش گر به معنای کوه (لغت‌نامه دهخدا) و کان به معنای معدن (لغت‌نامه دهخدا) تشکیل شده شده است و شاید معنای کلمه ای گرکان را کوه معدن ترجمه شود، از قدیم نیز معدن نوعی سنگ مرمر سبز ...

بهره وری چیست و به چه معناست؟ (تعریف | معنی در ...

بهره وری یعنی اینکه سازمان در قبال مقدار معینی از محصول به چه نسبتی از منابع تولیدی استفاده می کند. به معنای (قدرت تولید کردن) در لغت نامه های (لیتره) در سال ۱۸۸۳ میلادی و در لاروس به سال ۱۹۴۶ میلادی دیده می شود.

معنی معدن - دانشنامه

معنی معدن استخراج یک است فعالیت اقتصادی که امکان بهره برداری و استخراج مواد معدنی را فراهم می کند که به صورت رسوب در خاک و خاک جمع شده اند.با استخراج می توانید به گروهی از افراد که در معادن کار می کنند.استخراج

100 مورد از محبوب ترین نام دختران و پسران در ...

50 نام رایج و محبوب برای دختران در اروپا. 1. آبلا. آبلا از عاشقانه ترین و عجیب ترین اسامی اسپانیایی است که می توانید به عنوان نام فرزندتان انتخاب کنید. 2. میا. میا به معنی «معدن» و از اسامی مورد ...

معادن ایران - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

معادن ایران. از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد. نقشه صنعت و معدن ایران. توسعه معادن در ایران هنوز در دست کار است، با این حال این کشور یکی از مهم‌ترین دارندگان مواد معدنی در جهان است. ایران با داشتن ...

معنی کلمات ، مخالف و هم خانواده درس دوازدهم ...

معنی لغات مهم درس دوازدهم فارسی پایه سوم ابتدایی زرخیز: دارای خاک حاصل خیز و معدن های باارزش فریبا: بسیار زیبا و دل فریب خلیج: پیش رفتگی نسبتاً وسیع آب در خشکی دل انگیز: زیبا و دوست داشتنی ...

سایت مهندسی معدن - پایگاه علمی آموزشی معدن و ...

یاد بگیریم مهندس معدن به معنای واقعی به چه معناست ثبت‌نام در خبرنامه در خبرنامه‌ی سایت مهندسی معدن حرف‌هایی رو که در سایت زدیم ادامه می‌دیم و اخبار جدید رو بهتون اطلاع میدیم.

معنی معدن در دهخدا | جدول یاب

معنی معدن در لغت نامه دهخدا: معدن، اصل و مرکز هر چیزی، مکان و اصل و مرکز چیزی، ج، معادن، اصل و مرکز هر چیزی و هر جایی که در آن چیزی باقی ماند، جای، جایگاه، ...

جواب دو بازیکن خارجی به استقلال؛ نه! - ایسکانیوز ...

در ایران با وجود ساختار زمین شناسی مطلوب، اما سرمایه گذاری های کوچک و بزرگ تاکنون به معنای واقعی در بخش معدن جذب نشده است، سرمایه گذاری هایی که کوچکترین آنها حدود 40 میلیارد تومان است.

معنی spring به فارسی - فست دیکشنری - Fastdic

معنی spring به فارسی, (حیوان) از سوراخ بیرون کشیدن، از لانه بیرون کشیدن، (محاوره) (زندانی) فرار دادن، در دادن، (تله، قفل) به‌کار انداختن، (معدن) منفجر کردن... Synonyms: bolt, bounce, bound, hippety hop, hop, hurdle, leap, lop, lope, rebound, recoil, skitter, start, startle, trip, vault